-
19:10 1402/8/3
-
Maybe Michael


مایکل جکسون در کاور هشتمین آلبوم استودیویی خود ، نمایی کلی از تاریکی و روشنایی ، مرگ و زندگی ، و متضاد های روز و شب را به طرفداران موشکاف خود نشان داد . او به طور خوبی متوجه وجه تمایز این دو عنصر تاریکی و روشنایی شده بود ، زیرا هر عنصر را در یک فیلم کوتاه به تصویر کشید ؛ حتی در ترک هایش هم این دو تضاد را به خوبی نشان داد ، در یکی از زیبایی های دنیا صحبت می کرد ، و در دیگری از مشکلات بی پایان ...
(نقاشی «پادشاه پاپ» اثر اکریلیک مارک رایدن روی چوب ۸۲ در ۷۴ اینچ ، که در گالری «پل کاسمین» نیویورک نگه داری می شود.)

آیا دو نقطه متضاد خورشید و ماه و نماد روز و شب در جلد آلبوم Dangerous به تصویر کشیده شده است ؟

مایکل جکسون در نقش پادشاه خورشید ، در مصر باستان ...
همچنین جکسون با کتی براق به نماد ستارگان ، و گردی آبی به معنای ماه روی چشم ...
نمونه های مشخصی از تضاد های خوب و بد جکسون ، از ابتدا مشخص بودند ، اما تعدادشان انقدر زیاد نبود تا به چشم همگان بیایند ، به عنوان مثال ، در فیلم های کوتاه Thriller ، Ghosts تبدیل به هیولا می شد . در Black Or White به پلنگ سیاه تبدیل شد . اما در نقطه مقابل در Remember The Time و Capitan EO به عنوان پادشاه خورشید و نجات دهنده دنیا ظاهر می شد . هر کدام در فیلمی جدا ، دیدن هرکدام می تواند دیدگاه جدیدی از شخصیت جکسون به مخاطبانش بدهد . این مثال ها فقط نمونه های کوچکی از آثار تصویری جکسون بودند ، که همین دلایل برای اثبات اینکه نماد های متضاد اتفاقی نبوده اند ، کافی است. شاید همین تضاد یا به عنوان بهتر ، تنوع شخصیتی جکسون باعث جذابیت او است ؛ اینکه در هنرش به تمام جنبه های موجود می پردازد ، تا اینکه یک دیدگاه تک بعدی داشته باشد .
اگر بیشتر به دو تا از مشهود ترین نماد ها نگاه کنیم ، متوجه می شویم پادشاه که سگ تازی است ، نماد روشنایی و ملکه ، که پرنده ای ماشینی است نماد تاریکی و ماه است . این تضاد زمانی دو چندان می شود که به ماهیت حیوانات نگاه کنیم ... نماد بازیگوشی (سگ) ، درمقابل ماشین آلات دقیق و مهندسی شده (پرنده) ...
دو شخصیت در عین تضاد با همدیگر ، هرکدام بر یک بخش از نقاشی حکومت می کنند ، و در کل نقاشی ، در کنار همدیگر قرار دارند ...
«من و تو هرگز از هم جدا نبوده ایم ، این فقط یک توهم است که لنز جادویی ادراک ایجاد کرده است . فقط یک تمامیت وجود دارد ، فقط یک ذهن . ما مانند امواج اقیانوس وسیعی از آگاهی هستیم . بیا تا مانند رقص آفرینش برقصیم . اجازه دهید شادی زندگی را جشن بگیریم...»
کتاب «رقصاندن رویا» / مایکل جکسون / ۱۹۹۲

اگر هرکدام از نماد های سگ و پرنده را به تنهایی برسی کنیم ، تا بی نهایت می توانیم مثال های متضادی بیاوریم که در این دو نماد صدق می کنند ، و مانند هر متضاد دیگری ، اگر یکی نباشد ، آن یکی هم وجود نخواهد داشت ؛ روز و شب ، خورشید و ماه ، بهشت و جهنم ، سرخوشی و بی روحی و هزاران مثال دیگر ... اما وقتی به صورت یک کل به تمام مجموعه نگاه می کنیم ، به نظر می رسد که هر دو پادشاه با خلق و خوی هر چند متفاوت ، در کنار هم زیر سایه نام و نظر جکسون قرار دارند . این قاب زمانی برای طرفداران جکسون قابل لمس می شود ، که تور های جهانی جکسون را به یاد بیاورند . زمانی که جکسون به هر کشوری می رفت ، نیروی نظامی با گروه جکسون همراه می شد و چه مردم عادی ، و چه نام های بزرگ آن کشور برای دیدن کنسرت یک نفر ، در مکانی مشخص جمع می شدند ، و او ، در آن لحظه تبدیل به مهم ترین اتفاق آن شهر یا حتی کشور می شد .
اگر از دید ایستراگ شناسی ترک ها ، به این کاور نگاه کنیم ، می توانیم آثار هشتمین ترک را در مجموعه «کل» ببینم . «سیاه یا سفید» حتی از عنوان ترک هم می توان ارتباطش با این همه تضاد را تشخیص داد ، بعد از هزاران مثالی که زده شد ، این مثال از ترک لیست خود آلبوم برداشته شد ... آیا اتفاقی است ؟.
با اینکه همه تضاد ها متعلق به جکسون هستند ، و همانطور که گفته شد همگی زیر سایه او هستند ، اما باز هم می توان تشخیص داد جکسون به کدام جبهه نزدیک تر است . شادی یا ناراحتی ؟ تاریکی یا روشنایی ؟ ...
این موضوع که جکسون خود را در قالب سگ تازی ، که بعد از بررسی های فراوان مشخص شد نماد شادی و روشنایی و جنب و جوش است ، نمایش داد ، خود بیانگر این است که جکسون به سمت روشن تر کاور تمایل دارد . در کنار اسم جکسون ، دو دلقک وجود دارد ، دلقک سمت چپ خندان ، و سمت راست به طبع کمدی و تراژدی گریان است . طبق گفته های قبل و ماشینی بودن ملکه ، می توان سمت راست که باعث گریه دلقک بیچاره شده است را نماد زندگی صنعتی دانست . اگر به پایین نگاهی بی اندازیم ، کودکان از سمت چپ (روشنایی) با شادی وارد شده و پس از عبور از دروازه ای که نمایانگر زندگی صنعتی است ، از سمت راست (تاریکی) با ناراحتی خارج می شوند .
همانطور که گفته شد ، جکسون در قالب سگ سمت چپ خود را نشان داد ، اما ملکه سمت راست چطور ، او چقدر از شخصیت جکسون را در خود جای داده است و چه نکات پنهانی ای دارد ؟

تاجی که ملکه بر سر دارد ، و حتی حالت نشستن و تقریبا لباس او ، مشابه تصویری از آخرین ملکه انگلیس است . حتی اگر تمام ارکان اتفاقی باشند ، تاج او چیز دیگری را می گوید . تاجی که مایکل بوش و دنیس تامپکینز برای برنده شدن عنوان هنرمند دهه توسط جکسون طراحی کرده بودند ، کاملا یک کپی از این تاج بود . با توجه به اینکه الیزابت تیلور که ملکه انگلیسی هالیوود شناخته می شد ، این لقب را به جکسون داد ، دیگر شکی در این ارتباط ملکه ماشینی ، با سرزمین بریتانیا باقی نمی ماند .
اشیائی که این پرنده در دست دارد ، نماد هایی از قدرت مطلق هستند . عصا که متعلق به تمامی حاکمان است ، نماد قدرت دنیوی اوست . در حالی که گوی نماد قدرت مذهبی او است (اشاره به نقاشی حضرت مسیح توسط داوینچی که گویی شیشه ای را در دست چپش حمل می کند . قبلا گفته شد که عصای دومی که سگ تازی در دست دارد ، نماد دست راست مسیح در این نقاشی است ، که خود یک تضاد جدید به شمار می رود.)
اینکه سگ تازی عصایی با سر پرنده در دست دارد ، باعث شده تا پرنده هم سر سگ را بر عصایش داشته باشد . این ارتباط در عین تضاد یکی از ارکان تشکیل دهنده معنای «کل» هست .
«درحالی که این یک تاج گذاری واقعی نبود ، اما جایزه برترین سرگرمی ساز دهه همچنان دستاورد بزرگی بود ، و مایکل برای نشان دادن آن از ما کمک خواست . همانطور که بارها و به دلایل مختلف ، کوچک و بزرگ انجام داد . به این ترتیب ، او به ما آموخت که اشکالی ندارد که دستاورد ها را جشن بگیریم . مایکل متواضع بود ، اما «فروتنی» ، نقطه مقابل «دانستن اهمیت بزرگداشت نقاط عطف» نیست. زیرا به همان اندازه که دستاورد ها شگفت انگیز هستند ، زود گذر هم هستند . مایکل جادوی این لحظات را شناخت و تاج گذاری ، یکی از ترفند های لذت بردن از این لحظات بود.
«مایکل لی بوش/طراح لباس های جکسون»

دنیس تامپکینز و مایکل لی بوش با تقلید از تاج ملکه انگلستان این تاج را برای جکسون طراحی و ساختند . ساختاری با ظرافتی سرد ، در کنار طلای گرم یکی از تضاد های طبیعت است که به خوبی در این تاج استفاده شده است
. تک دستکش سفید که نماد جکسون است ، در این سمبل نیمه حیوانی/انسانی هم دیده می شود . اما چون درخشش خاصی ندارد ، می تواند نماد لباس های سلطنتی و حتی فراماسونری باشد .

ملکه مغرور و سگ بازیگوش هرچقدر هم که متضاد هم باشند ، در نکاتی مشترک هستند . از شکل صورت این حیوانات نمی توان جنسیتشان را تشخیص داد ، به احتمال بسیار کم هرمافرودیت هستند ، برای اینکه محدودیت خاصی نداشته باشند . اما مشخصا جنسیت منبع الهام هرکدام از حیوانات مشخص است . وضعیت سگ معلوم است ، مردی با سر سگ مانند . اما زنی با سر پرنده ، که مشخصا یک ماشین است ... البته نمی توان گفت پرنده یک ربات است ، زیرا مکانیسم های ساخت ساعت در آن به کار رفته است ؛ نماد زمان ، که معیاری محدود برای هر جانوری است ، اما به نظر زمان تحت فرمان این ملکه است ؛ مانند کسی که چرخه زندگی را زیر نظر دارد ... کسی که فنا ناپذیر است ... یا شاید هم معنی دیگری دارد ؟.

سریر هر دو اعلاحضرت کاملا یک شکل هستند .این شکل تخت ساخته ذهن مارک رایدن نیست . این نوع تخت در نقاشی خدایان باستانی به کار می رفته است . کسانی که به قدرت و فنا ناپذیری معروف بودند ...

پشتی گرد تخت ها مانند هاله ای الهی است که سعی در بزرگ نشان دادن دو نفر را دارد . اندکی قبل راجب بی حالت بودن چهره دو شخص صحبت کردیم . اکنون اگر به دروازه پایین ملکه نگاه کنیم ، کلمه باستانی Exitus را خواهیم دید . این کلمه به چه معناست ؟
«مرگ زیر نور مهتاب» معادل این کلمه است . بی حالت بودن چهره ، در مقابل خوشحالی سگ ؛ نقره ملکه در مقابل طلای سگ ؛ ارتباط ملکه با سردی و مهتاب که قبل تر به آن اشاره شد . حکم تاییدی بر این مسئله است .
«زیر نور مهتاب صحنه ای میبینی که تقریبا قلبت را متوقف می کند ...»
مایکل جکسون/تریلر/۱۹۸۲

در مقابل کلمه Exitus (مرگ در زیر مهتاب) که در زیر ملکه نوشته شده است . کلمه "Entrare" که آن هم ریشه ای لاتین و باستانی دارد ، در زیر پاداشاه نوشته شده است . معنای این کلمه چیست ؟
کلمه "Entrare" به معنای «ورود» است . ورود به جهان یا تولد مهم ترین اتفاق زندگی هرکسی است که با ظاهر بشاش سگ و گفته های پیشین کاملا تطابق پذیر است . اما اگر به کمی پایین تر نگاه کنیم ، متوجه می شویم این کلمه ورود ، درواقع بر سر دروازه ای نوشته شده است که با ورود به آن ، در سمت دیگرش با عنوان «مرگ در زیر مهتاب» خارج می شوند . در این بین هم متوجه می شویم که محتوای داخل این تونل ، ماشین آلاتی هستند که جهان را به صورت برعکس در اختیار دارند ... چه نمادی واضح تر از «نظم نوین جهانی»
اگر ورودی ، نماد تولد ، و نظم نوین جهانی نماد زندگی باشد ... قطعا ملکه نماد مرگ است ... همانطور که سگ نماد زندگی است.

همانقدر که تضاد در چپ و راست تصویر وجود دارد . به همان مقدار هم دو کلمه لاتین توانسته اند با ظرافت دو سمت تصویر را جدا کنند .
اگر کمی بیشتر شکاک باشیم و بیشتر به مجموعه «کل» دقت کنیم ، می توانیم اینگونه برداشت کنیم که سگ تازی و مرغ مگس خوار هم در این ماجرای اسیر کردن انسان ها در نظم نوین جهانی نقش دارند ، برای همین ظاهری خوشحال و غمگین دارند .
از طرفی میتوان گفت آنها ، تنها نماد هایی برای نشان دادن مرگ و زندگی هستند و نقشی در این ماجرا ندارند ...
هرکس می تواند با توجه مطالب ذکر شده ، برداشت متفاوتی داشته باشد

کلمه "Entrare" (ورود) ، زیر پادشاه خورشید ، شخصی پر از زندگی

کلمه "Exitus" (مرگ در زیر مهتاب) در زیر ملکه ماه ، که مانند مرگ بی جان به نظر می رسد .
در این کاور این دو نماد مرگ و زندگی در کنار هم آمده اند ، مانند تمام تضاد های دیگر که درصورت عدم وجود یکی از آنها ، دیگری بی معنا می شود . زمانی این تناقض جالب می شود که این شک به وجود می آید که
آیا این چرخه مرگ و زندگی ، برای دو نماد حیوانی هم صادق است یا خیر ...

با رجوع به کتاب «کتاب نماد ها» که کتابی بسیار قدیمی و بستری مناسب برای نقل افسانه ها است ، روایت مشابهی را مطرح می کند . «ازدواج کیمیاگری پادشاه و ملکه» به فرآیند روانی متراکمی گفته می شود که در آن خصومت بیش از حد اضداد در یک تصویر ، باعث شکل گیری یک اتحاد هماهنگ می شود . در نماد ذکر شده در کتاب ، یک پادشاه و یک ملکه به اسامی «سول» و «لونا» را داریم که مانند پادشاه و ملکه تابلوی «پادشاه پاپ» دارای تضاد های زیادی هستند و در کنار هم توانسته اند یک تصویر متحد را تشکیل دهند . اگر به راستی جکسون و رایدن از این کتاب الهام گرفته باشند ... پس حتما از داستان پشت پرده این نماد هم خبر داشته اند ...
پادشاه و ملکه نماد چه چیزی هستند ؟
اگر به ضرب المثل های باستانی و نماد های دیگر این کتاب رجوع کنیم ، متوجه می شویم که سه نماد می توانند گل رز (که خود نماد زندگی است) را به وجود آورند ... پادشاه ... ملکه ... و کبوتر
این سه عنصر در علم نماد گرایی ، هیچگاه به عنوان انسان یا شیئی معمولی در نظر گرفته نمی شوند . این سه نماد انسانی (و حیوانی) قدرت های الهی هستند . قدرت خورشید «پادشاه» و قدرت ماه«ملکه» و قدرت ستارگان«کبوتر» . یا از دیدی دیگر ، نر ، ماده و آندروژن ...
ستاره نمایانگر تمامیت انسان است که فراتر از جدایی جنسیت است و تنها با کنار هم قرار دادن زن و مرد می توان به آن دست یافت ...
اکنون برگردید و به پادشاه و ملکه و پرندگان اطراف و ستاره مرکز تصویر توجه کنید ...

عروسی کیمیاگری از کتاب نماد ها ... همانطور که به کرّات گفته شد . رنگ های درخشان ، سرد و نقره ای نماد ماه هستند ... نماد ماه نورد . نمادین ترین فیلم جکسون Moonwalker است . لقب جکسون Moonwalker است . مشخصه جکسون حرکت Moonwalk او است . بسیاری از طرفداران او خود را Moonwalker می نامند . این میزان تکرار نماد ماه در زندگی جکسون ، با ملکه ی درون نقاشی بی ارتباط نیست .
( «ماه ، من اینجام !» فریاد می زنم . او پاسخ می دهد :«خوب است ، حالا به ما کمی رقص اعطا کن.»)
مایکل جکسون/رقص زندگی/کتاب رقصاندن رویا ۱۹۹۲

در سال ۱۹۹۹ جکسون به کمک عکاس معروف «آرنو بانی» مجموعه تصاویری با چندین سناریوی مختلف را تصویر برداری کردند . حتی تا اکنون بسیاری اعتقاد دارند شخص درون تصویر ، مایکل جکسون نیست . اما این تصاویر در همان سال به صورت رسمی اما کمیاب منتشر شده اند . در این تصاویر که دو سناریوی آن اکنون از اهمیت بیشتری برخوردار هستند ، جکسون را در قامت پادشاه خورشید و به نوعی ملکه ماه نشان می دهند . چشم آبی جکسون نماد ماه و کت براق بدون شک نماد ستارگان هستند .تاریکی موجود در این تصویر ، مانند تاریکی اطراف ماه در آسمان است . مانند تاریکی اطراف جکسون روی صحنه هنگامی که رقص Moonwalk را انجام می دهد . با راه رفتن به جلو ، به عقب می رود ... تنها نکته ای که بعد از سالیان سال همچنان طرفداران جکسون را میخکوب می کند ، این تناقض در حرکت است .

تصویر فیلم Moonwalker و صحنه اجرای Billie Jean

(مونواک)
همانگونه که جکسون در کاور آلبومش در ۱۹۹۱ پادشاه خورشید و ماه نورد بود ... همانگونه ، ۸ سال بعد هم به کمک آرنو بانی توانست به همان شخصیت ها برگردد . اگر در هویت دو نماد حیوانی روی تصویر شکی وجود داشت ، با انتشار تصاویر آرنو بانی این شک ، به یقین تبدیل شد .
«من نمی توانم از ماه فرار کنم ... لازم نیست آن را ببینم . یک انرژی آبی خنک روی تختم می ریزد و من بلند می شوم . به سمت سالن تاریک می روم و در را باز می کنم ، نه برای اینکه خانه را ترک کنم ، بلکه به سمت آن برگردم . فریاد می زنم :«ماه ، من اینجام!» او پاسخ می دهد :«خوب است ، حالا به ما کمی رقص اعطا کن» ... بدن من همیشه در حال حرکت بوده است . از کودکی من مثل یک دیوانه عاشق او بوده ام ، و نه فقط (به خاطر عشق) او ، بلکه به ماه این گونه واکنش نشان دادم . ستاره ها مرا نزدیک می کنند ، آنقدر بهم نزدیک می شوند که چشمک زدنشان را ببینم . آنها هم می رقصند ...»
مایکل جکسون/رقص زندگی/کتاب رقصاندن رویا ۱۹۹۲

درست است که هویت ملکه هم کمی دیرتر ، ولی مشخص شد . اما این حدس با یک سری اشاره های دیگر به شک می افتد . زمانی که به لباس ملکه نگاه می کنیم ، باشکوه ترین رنگ سلطنتی را مشاهده می کنیم . رنگی که بزرگترین افراد سلطنتی تاریخ از آن استفاده کرده اند . اگر کمی به موسیقی دهه ۸۰ اشراف داشته باشید ... محال است اسم ترک «باران بنفش» را نشنیده باشید . ترکی که «پرینس راجر نلسون» خواننده آن است . کسی که به پرینس یا شاهزاده معروف است . حتی اسم این خواننده یادآور مفاهیم سلطنتی است . مخصوصا اینکه لباس بنفش و ترک «باران بنفش» هم معروف ترین نماد های آن باشند ... کمی بعید است که جکسون در کاور آلبوم خودش از نماد این رقیب استفاده کند ، چون در مفاهیم عامیانه این دو نفر رقیب های جدی هم هستند . اما اگر کمی در ارتباط این دو نفر فرو رفته باشید ، حکایات زیادی را از همکاری این دو نفر شنیده اید . مخصوصا این موضوع که معروفترین ترک پرینس «باران بنفش» ، برای رقابت با «بیلی جین» جکسون ساخته شده بود . این انگیزه زیاد نلسون برای رقابت با جکسون باعث شده بود تا حتی نزدیک به چند بار این دو نفر قصد همکاری با هم را داشته باشند . اما بازهم چیزی از نفرت پرینس نسبت به جکسون کم نشده بود ، حتی تا آخرین سال های عمرش . با این حال نمی توان منکر شباهت این دو نماد شد .

پرینس راجر نلسون ، در کنار ملکه مرموز
پایان قسمت دوم : تاریکی و روشنایی در قلمروی جکسون