-
16:26 1402/7/18
-
Maybe Michael


" Xscape "
« شکست بزرگ یا موفقیت تکرار نشدنی ؟ »
مایکل جکسون در ۲۰۰۹ جهان را ترک کرد ، و هوادارنش را با بدترین آزمون های طرفداری تنها گذاشت.
از تشخیص آهنگ های فیک ، تا تحمل کردن ریمیکس های یادبود غیرقابل تحمل ، ابراز پشیمانی کسانی که به او خیانت کرده بودند و خیلی اتفاقات بیشتر ...
اما در این میان قرار داد بنیاد جکسون به هدایت جان برانکا و جان مک کلین و همکاری فرانک کاسیو ، با شرکت سونی چیز ترسناکی بود که هیچ کدام از طرفداران جکسون را خوشحال نمی کرد . این قرار داد شامل ۷ آلبوم برای مدت ۱۰ سال بود!.
اما پس از مرگ جکسون اتفاقاتی افتاد که باعث هرچه کم رنگ تر شدن برخی حوادث مهم شد . همین اتفاقات تحت الشعاع قرار گرفته باعث شدند تا دیدگاه غلطی نسبت به آثار پس از مرگ جکسون ایجاد شود ، بنابراین برای بسیاری از طرفداران ، تشخیص این موضوع سخت است که آیا واقعا «Xscape» یک موفقیت بود یا یک شکست بزرگ ؟.
در اینکه جکسون به نوعی شور خصلت کمال گرایی را در آورده بوده است شکی نیست ، اگر اینطور نبود ، او تصمیم نمی گرفت تا بعد از تکمیل آلبوم «تریلر» آن را دوباره از اول تنظیم کند . یعنی جکسون از پرفروش ترین آلبوم تاریخ که در دستان خودش بود هم رضایت کامل را نداشت . بنابراین او به شدت به دنبال بهترین چیز ها بود ، اما اگر از جنبه وسواس گونه کمی دور شویم ، متوجه می شویم جکسون تمام ترک های این آلبوم را با اختیار خودش مخفی کرده بوده است ، و ظاهرا دنبال این نبوده که آنها را منتشر کند ، و اکنون کار کردن گروهی جدید از تنظیم کننده ها روی این ترک ها ، نمی تواند آن «لحظه طلایی» متعلق به خود جکسون را رقم بزند .
اهمیتی ندارد موافق انتشار ترک های منتشر نشده جکسون باشید یا خیر ، اما حتی دمو های دیسک دوم نسخه ویژه این آلبوم نشان می دهند که حتی ترک های ناقص جکسون هم می توانند به اندازه ترک های کامل او هیجان انگیز باشند ، اما هدف این مطلب ، بررسی آثار جکسون نیست ، بلکه بررسی اختصاصی کلیت آن است ، به طور حتم تاکنون مطالبی را در تمجید این آلبوم و برشمردن موفقیت های آن خوانده اید ، اما اکنون قرار است تا وجه دیگری از آن را بررسی کنیم ...
پس بهتر است استثناً از موسیقی فاصله بگیریم و به حواشی بپردازیم !.

بهتر است داستان را از پیش زمینه شروع کنیم ...
وقتی که پس از انتشار آلبوم «Michael» در ۲۰۱۰ ، سونی تلاش می کرد تا دوباره دل هواداران جکسون را به دست بیاورد ، تصمیم گرفت تا کاری که جکسون خیلی هم موافق آن نبود را انجام دهد . از آنجایی که اکنون به لطف خانواده جکسون ، و به قول لاتویا جکسون ، یک هارد یک ترابایتی و هزاران نوار کاست از آثار منتشر نشده جکسون در دست این شرکت بود ، سونی مجبور بود تا به هر نحوی طرفداران جکسون را مشتاق نگه دارد ، وگرنه آلبوم های نه چندان جدید خریدار زیادی نخواهند داشت . با اینکه سونی تجربه مشابهی داشت و در ۲۰۰۱ با انتشار مجدد دیسکوگرافی مدرن جکسون تنها با یک دفترچه جدید !!! توانست سود خوبی به دست بیاورد ، نشان می داد که طرفداران جکسون هر محصولی از هنرمند خود را نشناخته خریداری خواهند کرد .
این موضوع اما پس از مرگ جکسون داغ تر شده بود . دهه اول قرن ۲۱ بی شک بدترین دهه زندگی جکسون بود . زیرا از همان سال اول دهه تا آخرین سال ، با اینکه جکسون در قید حیات بود ، اما بسیاری از آثار او در اینترنت پخش شد و حتی صفحه های تقلبی در حراجی های خصوصی به اسم او فروخته می شدند . گل سرسبد آنها صفحه "Unfinalised" و آلبوم "Bible" بودند . زمانی که ترک «Mamacita» به اسم همکاری دوباره جکسون و کارلوس سانتانا منتشر شد ، خود جکسون و سانتانا که از این ترک خبر نداشتند انگشت بر دهان مانده بودند !.
این موضوع چیزی غیر از کم کاری سونی را نشان نمی داد . اما مرگ جکسون و همکاری دوباره با بنیاد ، باعث شده بود تا بازار جدیدی برای این دو شرکت عظیم ایجاد شود .
